فن اکانت: برای اوپا ها دوتا عروسک برده بودم. هائه عروسک نارنجی رو برداشت. وقتی بهش گفتم آبی مال توئه و نارنجی واسه اینهیوکه گفت من نارنجی رو میخوام و شروع کرد به ناز کردن عروسک. ایونهیوک اوپا هم عروسک آبی رو به مچ دستش بست
بقیه تو ادامه
فن اکانت: وقتی نوبتم شد برگه ای رو به دونگهه دادم روش نوشته بودم
اوپا لطفا ورزش کردن برای عضله دار شدن رو بذار کنار چون به صورت کیوت و بانمکت اونجور هیکلی نمیاد
دونگهه وقتی داشت آلبوم رو برام امضا میکرد لبخند به لبش داشت. بعدا دیدم که کنار امضاش خیلی کوچیک برام نوشته بیا ورزش کنیم^^
فن اکانت: چشم های دونگهه وااقعا زیبا هستند و اینهیوک گرم ترین لبخند دنیا رو داره. امروز متوجه شدم هائه واقعا خجالتیه چون وقتی آلبوم رو بهش دادم پایین رو نگاه کرد بعد بالا دوباره پایین و دوباره بالا :) بنظر میرسید نمیتونه طولانی مدت به چشمام نگاه کنه
فن: اوپا من بیشتر از صدتا آلبوم خریدم اما تو هیچکدوم فوتوکارت تو نبود! :((
هیوک: خب بازم بخر :/
فن: ....... باشه =|
فن اکانت: برگه ای رو به اینهیوک دادم که روش نوشته بودم
کدوم سایز سی*نه رو دوست داری؟
60 65 70 80 یا بالاتر
وقتی خوندش گفت اووفف! و یه خنده ی خجالتی کرد بعد بی اختیار به سی*نه هام نگاه کرد. همینطوری ساکت بود و داشت فکر میکرد که گفتم سریع تر! اینهیوک هم یه دایره ی بزرگ دور همه ی جواب ها کشید. من گفتم اوپای منحرف! اونم جواب داد: خودتی
فن اکانت: وقتی ملاقات تموم شد دونگهه آهی از خستگی کشید. هیوک بهش لبخند زد و شونه ش رو مختصرا ماساژ داد. دونگهه هم برگشت و به لبخند هیوک نگاه کرد
فن اکانت: از نزدیک دیدنشون... الان به قطع میتونم بگم
نیاز نیست هیچ کار خاصی کنن. تو نگاه و لبخن های سادشون هم میشه عشق رو دید
