عــمارت ایــونهه | EunHae Mansion

درباره بلاگ
عــمارت ایــونهه | EunHae Mansion
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان
۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۰۶

ENG SUB Showbiz Taiwan 150608

پ.ن: ترجمه ی فارسی متن مصاحبه هم اضافه شد

ایونهه اون دو روزی که تایوان کنسرت داشتن دوتا مصاحبه و دوتا شوی تلوزیونی شرکت کردن که هرکدوم هروقت با زیرنویس اینگلیسی بیاد میذاریم


برای دانلود مصاحبه ی این عاقا فرفروهه با ایونهه بفرمایید ادامه



DL_360P__64MB


DL_480P__111.5MB



    مجری: صادقانه بگید. شما شهرت همدیگه رو مقایسه میکنید؟  مثلا برای کی بلندتر جیغ میزنن؟؟

دونگهه: سخته که بخوایم مقایسش کنیم چون از گوشی استفاده میکنیم و واقعا نمیشه بشنویم

هیوک: :|| پوووف.. هه هه هه   (چیه خو؟ همینجوری پوکر شد بعد خندید)


    مجری: دیروز بعد از تموم شدن کنسرت جشن گرفتید؟

هیوک: نه جشن و مهمونی گرفتن... چون ما امروزم برنامه داریم. فقط تو همون هتل نوشیدنی خوردیم و حرف زدیم. ما همچنان ادامه ی تور رو داریم

(هیوک میگه که آب/جو ی تایوانی خوردن)

    مجری: باید بهشون بگید که تو تایوان من یه مش/روب خور حرفه ایم :///

و میتونم چنتا از بازیایی که اینجا حین نوشیدن میکنیم رو یادشون بدم

هیوکی بیچاره و معصوم من: بببعدا..  ووقتی دوربینی نبود (بجان خودم هول شد)

    مجری: البته. بله. مشکلی نیست


    

    مجری: درمورد آهنگ گرویینگ پین، آیا درگذشته دردهای زیادی داشتی؟
 
دونگهه: هی هی هی ^_^  (دقیق عین دخترایی که میگن به به چه آشپزیت خوب شده وقته شوهرته خجالتی میخندنن خندید :| )
هیوک: اون همیشه درد میکشه (باحالت آه بیچاره کوچولو) تو کیفش همیشه دردکش داره (بر وزن حشره کش =| )
دونگهه: شعر راجع به این حرف میزنه که همه عاشق میشن ولی وقتی عشق به جدایی بکشه دردناک میشه. بعد از جدایی، بجای تنفر، من امیدوارم اون شخص صدمه نبینه. این شعر یعنی خودتو جای شخص مقابل بذار
ینقدر تند و بدون تپق گفت انگار از رو انشای حفظ شدش داره میخونه. از بس اینارو هییی تکرار کرده :/ )
هیوک: تاثیرگذار بود (ته صداش افتخار نوج میزد)
    مجری: مردم معمولی مثل من وقتی از کسی جدا میشن آرزو میکنن طرف بره بمیره (بلی... صوبتی ندارم -_- )

    مجری: یه آهنگ دیگتون، کن یو فیل ایت، شما براش مدل موی چوکیوا دارین. میشه یادم بدین چطور موهاتون رو میبندین؟
( و ایونهه میرن موهای شکل سیم ظرفشویی مرده رو چوکیوایی میبندن T_T منم اصلا دلم نخواست جای اون مردک خرس گنده باشم که... اصصصصصلاااا)


   مجری: یه کلمه میگم. تا سه میشمارم بعد بگید چی به ذهنتون میرسه راجع بهش

(اول میگه "نادو" اسم خودش بعد تا سه میشماره هیوک میگه چوک جوک. هائه میگه نادو :// بعد هاهاها میخندن و مجری میگه این که ریپیت افتر می نیست! یعنی بعد از من تکرار کن) 

 غذای تایوانی
هیوک: چمیدونم چی گفت :/ یجور شربت چایی بود
هائه ماهی: ..... (سکوت و تفکر عمیق فلسفی) 
بعد از قاه قاه خندیدن هیوک، هائه فرمود: اسمش چی بود؟ همون نودل گوشته... 
بعد با مجری تمرین کرد اسمش رو بگه "یولو می یه" اسمش این یود :||

سوپرجونیور
اولش داد و بیداد کردنو کلی سروصدا بعد هائه ماهی باز تکرار کرد سوپرجونیور. هیوک گفت سوپرشو. هائه خوشش اومد. هیوک دستشو بلند کرد بزنن قدش

طرفدار
ایونهه: الف! :)))  عاااخیییی اینقدر حال کررردممم.. جدا افتخار و عشق تو صداشون موج میزد

سلطان رق/ص
ایونهه همزمان گفتن : اینهیوک! (هائه صداش بلندتر بود)
بعد هیوک خیلی شیک دستشو اورد جلو با یه لبخند گنده رو صورتاشون خیلی رسمی با هم دست دادن. مجری گفت مثل زن و شوهرا میمونن

لیتئوک
وای نمیدونین چه شلوووغش کردن که! انگار ازشون مهم ترین و سرنوشت ساز ترین سوال عمرشون رو پرسیدن. بعد نفس عمیق کشیدن گفتن دوباره دوباره
درآخر هائه گفت لیدر! هیوکی گفت مجری :/
 (که البته وقتی جواب هائه رو شنید خجالت زده گشت و فغان ها سرداد و جامه ها درید و به بیابان ها سرنهاد و دیگر کسی او را ندید =||| شوخی کردم فقط سرشو اتداخت پایین)

غذاهای تند
هیوک پرسید میشه چیز کره ای بگن؟ بعد هائه ماهی گفت هویج =/
ولی بنده خدا منظورش هویج نبود! تلفظ اسم اون غذا رو اشتباه گفته بود که متوجه شدن و رفع شد
هیوک درآخر فرمود: ادویه ی چیلی :| مجری گفت آسون ترین چیز رو گفتی
هیوک توضیح داد دوتامون خوردن غذاهای تند رو دوست داریم و حتی الانم که تو تور هستیم همیشه چیلی خودمون رو باخودمون میاریم


  مجری: آیا هیچ ماجرایی هست که گفتنش ما رو متعجب کنه که وای شما دوتا واقعا بهم نزدیکین!؟؟
ایونهه (سر به طرفین تکان دادن و تکرار مداوم او او او اوووو ) =/

   مجری: یا مثلا وقتی کنسرت تموم میشه شما چون خیلی احساساتی شدین همدیگه رو بغل نمیکنید؟ و نمیبوسید؟؟
ایونهه: اوووو D: نههه D=  

مردک متجاوز به حریم خصوصی ایونهه ی من! چیه تو مصاحبه میپرسی؟عاخه شییرین عقل! میخوای بگن عاره و تعریفم کنن برات؟؟ چه.. 

  مجری: اوکی من عجیب غریبم (نخیر جناب شیرین عقلی) من و شریکم یبار به ... رفتیم. بطور معمول از هم خوشمون نمیاد (پس چه رابطه ی کوفتی دارید باهم؟) اما اونموقع هیجان زده شدیم و همو بغل کردیم و بوسیدیم. اما الان پشیمونم. پس شما این کارو نکنید

(عاااقاااا میخوام برم نیم ساعت با پوکر ترین حالت ممکن زل بزنم بهش! خیلی خره)
 
هیوک چاخانیست: شما بهم نزدیک نیستید ولی ما تقریبا هرروز همو میبینیم طوری که من خسته میشم
(عاهاان.. پس اونی که وقتی هائه که رفته بود واسه فیلم برداری اسکیپ بیت و نبود، زنگ زد حتی نتونست صحبت کنه چون داشت از دلتنگی گریه میکرد عمه ی هیچول بوده لابد :/ )

هائه ماهی: من اینجور ارتباطای فیزیکی رو دوس ندارم
 ( :| اوکی ماهی مام حافظمون خالیه مثلا)


   مجری: راجع به هم چه چیزی رو بیشتر نمیتونید تحمل کنید؟

هیوکی: دونگهه واقعا دوست داره ورزش کنه بخاطر همین کلی عضله داره. من دوست ندارم
هائه: نه دیگه اینقدر
مجری: حس خوبی نداری وقتی عضله هاشو میبینی؟
هیوکی: آره. اون بولیزش رو درمیاره و وسط اتاق شروع میکنه ورزش کردن
-هائه محکم میزنه به بازی هیوکی جوری که نزدیک بود از صندلی بیفته-
هیوک: خیلی قویه
-هائه میزنه به بازوی هیوک بلند میگه نه! بعدم گوشش رو میشگون میگیره بعد پامیشه دوباره میزنه به بازوش هیوکم پا میشع دربره هائه م زانوش رو بلند میکنه بزنه درنهایت ختم بخیر میشه میشینن سرجاشون :/

مترجم نکبتی که خانوم بود: وقتی بولیزش رو درمیاره میتونی چیزش رو ببنی؟
هیوک: نههههه!!!        هائه: چییییییی؟!؟!؟
(بذارید برم دهن زنیکه رو عاسفالت بگیرم خوو! حیف اینجا نمیشه راحت فوش بدم)
مجری: عضله هاش رو  -و اینجا بود که هائه مجری رم مورد ضرب و شتم قرار داد

دونگهه ی خجالت زده اما انتقامجو درجواب حرفای هیوکش: من اینطور فکر نمیکنم. الان تو رژیمم. اخیرا بخاطر کنسرتا لاغر هم شدم. امروز میخوام سه ساعت ورزش کنم
هیوک: ااااهههه :|   هائه: قاه قاه قاه :/
هیوک: وقتی چیزی نباشه صندلی هارو به عنوان وزنه بلند میکنه
مجری: وقتی ورزش میکنه سروصداهم میکنه؟مثل اووو اااممم آآآآ =|| مردک...
هائه: دوست ندارم سروصدا کنم. موقع ورزش لبخند میزنم :)
- به ناگهان ایونهه نگاشون بهم میفته و قاه قاه قاه هاهاها میخندن- عایا چرا؟! =)

   مجری: دونگهه تو چی رو راجع به اینهیوک نمیتونی تحمل کنی؟
هائه ی انتقامجو: وقتی تو مصاحبه ها راجع به عضله هام حرف میزنه نمیتونم تحملش کنم
هیوک: هاهاهاهاهاهااا


سه تا بازی مسخره ولی الف به خنده ی شدید انداز میکنن
گزارشگر بی صاحاب خسته شد. خودتون ببینید :|



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۰۶
Melika lee

engsub

eunhae

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی